«دلم گرفتـــــه برایت»

غریبه ی آشنا

غریبه آشنا... دوسـتت دارم بیا...

«دلم گرفتـــــه برایت»
زبان ساده ی عشق است

سلیس و ساده بگویم:
«دلم گرفتـــــه برایت»

حسین_منزوی

نظرات شما عزیزان:

DUYĞU

ساعت2:42---17 بهمن 1394

[وب سایت]

ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم
چون شمع به پروانه مظلوم رسیدیم

یک حمله مردانه مستانه بکردیم
تا علم بدادیم و به معلوم رسیدیم

در منزل اول به دو فرسنگی هستی
در قافله امت مرحوم رسیدیم

آن مه که نه بالاست نه پست است بتابید
وان جا که نه محمود و نه مذموم رسیدیم

تا حضرت آن لعل که در کون نگنجد
بر کوری هر سنگ دل شوم رسیدیم

با آیت کرسی به سوی عرش پریدیم
تا حی بدیدیم و به قیوم رسیدیم

امروز از آن باغ چه بابرگ و نواییم
تا ظن نبری خواجه که محروم رسیدیم

ویرانه به بومان بگذاریم چو بازان
ما بوم نه‌ایم ار چه در این بوم رسیدیم

زنار گسستیم بر قیصر رومی
تبریز ببر قصه که در روم رسیدیم

#مولانا

DUYĞU

ساعت14:53---21 دی 1394

[وب سایت]

اگر درد را احساس کردی ، زنده ای ...
اما اگر درد و محنت دیگران را احساس کردی ، انسانی ...

DUYĞU

ساعت14:53---21 دی 1394

[وب سایت]

سخت‌ترین نبردی که در عمرتان خواهید داشت،
نبرد برای خود بودن است...